مثل های درس آموز (فایل کوتاه صوتی)
جلسه(desc) | عنوان | موضوع | |
---|---|---|---|
1 |
مَثَل - 1 |
دو نوع پنچری داریم |
|
2 |
مَثَل - 2 |
اگر باند فرودگاه باز باشد، هواپیما می نشیند |
|
3 |
مثل - 3 |
آثار سیاهی بعد از شستن دست |
|
4 |
مثل - 4 |
یک پل، یک حقیقت است و دو سمت دارد |
|
5 |
مثل - 5 |
ذغال گداخته بین ذغال های سیاه |
|
6 |
مثل - 6 |
تزریق ب کمپلکس به سِرُم و ورود آن به بدن |
|
7 |
مثل - 7 |
گردنه حیران اردبیل و بنز سواری مدرن که از گردنه پایین میره و تریلر یا تریلی با بار چندین تنی در حال عبور به بالای گردنه |
|
8 |
مثل - 89 |
کمک فنر ماشین کار نمیکنه اما تو جاده صاف مشخص نیست تا به یه دست انداز برسه، اون موقع مشخص میشه |
|
8 |
مثل - 8 |
وقتی رو آهن گداخته آب ریخته میشه ناگهان صداش بلند میشه ولی داره سرد میشه |
|
9 |
مثل - 9 |
شبی تاریک و خودرویی در جاده... موتور می خواهد و چراغ |
|
10 |
مثل - 10 |
رو حیوانات دست کم نگذارید که هدهد سفیر سلیمان می شود و مورچه او را خندان می کند ۰ و اما مَثل: گربه هم در اندیشه دفع آفات است |
|
11 |
مثل - 11 |
در نظام های آموزشی معدل حاکمه اما... |
|
12 |
مثل - 12 |
موقع پریدن از کانال به عقب برمیگردیم تا خیز بگیریم |
|
13 |
مثل - 13 |
سه نوع هیزم در هنگام اشتعال بکار برده میشه |
|
14 |
مثل - 14 |
توقف ها رنگارنگ است ۰ گاهی واجب و گاهی حرام |
|
15 |
مثل - 15 |
برق شبکه سراسری برق که میاد ژنراتور خانگی را قطع می کنند ولی با فاصله کم وصل به شبکه می شیم |
|
16 |
مثل - 16 |
در جوی آبی که پل کوچکی دارد، چوبی باعرض خودش پشت پل می چسبد و پشت چوب آشغال های شناور تجمع می کنند |
|
17 |
مثل - 17 |
بچه دو ساله ای را شدید دوست دارید بیاد پیشتون؛ یه مبایل از دور بهش نشون می دید تا بیاد ۰ تمام همت بچه گرفتن مبایل و الفرار! شما مبایل را سریع نمی دید تا بچه را پیش خودتون نگه دارید |
|
18 |
مثل - 18 |
وقتی خوشه های گندم چیده می شود، آماده استخراج گندم می شود |
|
19 |
مثل - 19 |
بچه دبستانی سوال می کنه که چرا پروفسور نمیاد به ما درس بده؟! |
|
20 |
مثل - 20 |
وقتی لب رودخانه ای یک طبقه ساختمان ساخته بشه و ۵ متر بالا بره، تصویرش در داخل آب ۵ متر پایین می ره و به همین صورت طبقات دیگر |
|
21 |
مثل - 21 |
ماهی در داخل ماهی تابه زیر و رو می شه |
|
22 |
مثل - 22 |
بادهای تند و درختان نو نهال و درختان کهن |
|
23 |
مثل - 23 |
لوله بخاری گازها را داخل اتاق می فرسته و فردی احساس بی حالی می کنه و میگه خوبه کمی بخوابم! این همون خوابی است که بیداری نداره |
|
24 |
مَثَل - 24 |
وقتی بنّا موزاییک را روی سیمان ها قرار می ده و کامل می شه، باز هم موزاییک ها لرزش داره ۰ بعد اصطلاحاً دوغ آب می ریزد و بین موزاییک ها استحکام پدید میاد |
|
25 |
مَثَل - 25 |
توپ به آب کوبیدن و توپ به دیوار زدن |
|
26 |
مَثَل - 26 |
دو نوع سنگ داریم: سنگ دامنه ی کوه و سنگ ته آب |
|
27 |
مَثَل - 27 |
کاسه ی پشت به باران بهره ای ندارد |
|
28 |
مَثَل - 28 |
گاهی آتش را داخل قلبمون نگه میداریم |
|
29 |
مَثَل - 29 |
شاخه های درخت مو را روزهای اول باید به سمت داربست برد |
|
30 |
مَثَل - 30 |
چاره ی باتلاق، ماکادام (سنگ خرد شده) است |
|
31 |
مَثَل - 31 |
خیارهای قدیم اصفهان انتهایش که به بوته متصل می شد تلخ بود و سرگُل خیار تلخ نبود |
|
32 |
مَثَل - 32 |
نو جوانها ساعت ۱۱ کیک می خورند و ساعت ۱۲ تخمه و ساعت ۱۳ بستنی ۰ وقتی مادر دعوت به ناهار ساعت ۱۴ می کنه می گند که گرسنه نیستم |
|
33 |
مَثَل - 33 |
طناب پوسیده را از هر قسمت با مختصر فشار یک کارد قطع کنید تسلیم می شه ۰ این بحث یه هشدار مهم داره |
|
34 |
مَثَل - 34 |
شمعک زیارت عاشورا |
|
35 |
مَثَل - 35 |
در ریاضیات گویند پدیده ها هر چند بزرگ باشند در سنجش با بی نهایت کوچکند |
|
36 |
مَثَل - 36 |
چوب تر در کنار آتش مشتعل نمی شه ولی تریش کاهش پیدا می کنه و آماده شعله ور شدنه |
|
37 |
مَثَل - 37 |
ظرف آب در اقیانوس سرد، نیاز به إلِمِنت داره تا از درون گرم بشه |
|
38 |
مَثَل - 38 |
محبت زیاد مثل آب دادن زیادی به گل هاست که باتلاقکی می شود |
|
39 |
مَثَل - 39 |
لوله چند متری که در پوش داره، هرچه از سر بازش نگاه کنید چیزی نمی بینید |
|
40 |
مَثَل - 40 |
بهره مندی اندک از دستگاهی عظیم، نام او را هم تغییر می دهد |
|
41 |
مَثَل - 41 |
کاتالیزر و واسطه برای مشتعل شدن فلزی دیگر |
|
42 |
مَثَل - 42 |
تمام کافی نت ها به یک منبع جامع اطلاعاتی برمی گردند |
|
43 |
مَثَل - 43 |
دو بطری هم شکل، یکی حاوی آب و دیگری حاوی اسید |
|
44 |
مثل - 44 |
جوانی آمده بود تو کتابفروشی و می گفت کتاب آبی رنگ با ارتفاع ۲۵ سانتیمتری می خواهم |
|
45 |
مَثَل - 45 |
مواد مذاب را یکباره در قالب ها می ریزند |
|
46 |
مَثَل - 46 |
بادکنک های استاندارد و مستحکم ظرفیت توسعه دارند |
|
47 |
مَثَل - 47 |
هر چه از آب چاه برداریم، چشمه هایش بهتر می جوشد |
|
48 |
مَثَل - 48 |
برای برق کشی داخل منزل باید تقاضا کنیم: برقکار سیستم ها را طراحی کند ۰ کنتور تقاضا کنیم ۰ شبکه به ما برق می دهد |
|
49 |
مثل - 49 |
برای شکل گیری یک بهمن بزرگ، یک بهانه کوچک لازم است |
|
50 |
مَثَل - 50 |
سنگ آسمانی که در دریا می افتد، ممکن است برخی از ساحل نشینان نفهمند. |
|
51 |
مَثَل - 51 |
حضور خالص در پیش بچه ای و غفلت از پیر معنوی. |
|
52 |
مَثَل - 52 |
وقتی امام جماعت برگردد تا ببیند چند نفر به او اقتدا کردهاند، دیگر جماعتی وجود نداره و باطل میشود. |
|
53 |
مَثَل - 53 |
باید فضای پارکینگ را متناسب با تعداد خودروهای وارد شونده ساخت |
|
54 |
مَثَل - 54 |
در مورد اسم اعظم و کلید هر مشکل |
|
55 |
مَثَل - 55 |
کشتی گرفتن بر لب پشت بام |
|
56 |
مَثَل - 56 |
گاهی دو ذغال دود تولید میکنه ولی ما تصور میکنیم همه ذغال ها دود دارند |
|
57 |
مَثَل - 57 |
رهاکردن چشم مثل هیزم ریختن تازه در داخل تنور دل است |
|
58 |
مَثَل - 58 |
این رطب خراب و فاسد میشه ! مراقبت کنید |
|
59 |
مَثَل - 59 |
بهره مندی های گوناگون از دریا |
|
61 |
مَثَل - 61 |
وقتی دست آدم سوختگی پیدا میکنه دو راه وجود داره |
|
62 |
مَثَل - 62 |
رانندگان با نظافت از هر لحظه برای تمییز کردن شیشه ها بهره میبرند |
|
63 |
مَثَل - 63 |
محبّت های شدید مثل مقوایی است که تا شده. باید برای تعدیل مدتی اون را بالعکس کنیم تا به حد اعتدال برسه |
|
64 |
مَثَل - 64 |
باد کنک را از بلاتکلیفی خارج کنید |
|
65 |
مَثَل - 65 |
کسی بچه شما را از تو رودخانه نجات داده و فرستاده بیمارستان و اومده در منزل با صورت زخمی و میگه شما برید بیمارستان فلان و چیز دیگری به شما نمیگه. اما شما به او رسیدگی میکنید |
|
66 |
مَثَل - 66 |
غضب مثل دهانه آتش فشان است |
|
67 |
مَثَل - 67 |
توبه کاران مثل کسانی هستند که از باتلاق بیرون میاد |
|
68 |
مَثَل - 68 |
ایمپلنت در آرواره برنامه زندگی |
|
69 |
مَثَل - 69 |
درختی در کنار دیواره و در کنار اون یک مسیر سرازیری و شما قراره درخت رو آب بدید . هرچه آب میپاشید اندکی کنار درخت توقف میکند و بقیه بر میگرده به سمت پایین |
|
70 |
مَثَل - 70 |
فنر بنزهای قدیمی |
|
71 |
مَثَل - 71 |
اشک مثل عطسه طبیعی است نه عطسه با استفاده از انفیه و مواد ویژه عطسه آور! |
|
72 |
مثل - 72 |
اگر فقط دو چرخ سمت راست اتومبیل حرکت کند، حرکت دایره وار خواهد بود و سمت چپ هم همین است. وجه تشابه: برخی تک بعدی حرکت میکنند و لذا رو به جلو نمیروند. |
|
73 |
مثل - 73 |
بچهها را قبل بردن به تفریحگاه وعدههای زیادی میدهید و بعد کمی کمتر از حد وعده امکانات فراهم میکنید. |
|
74 |
مثل - 74 |
نگاه در آیینه دو نوع است |
|
75 |
مثل - 75 |
پایت به کیفی میخورد که اول نمیشناسی مال کیست |
|
76 |
مثل - 76 |
پیچ و مهره زنگ گرفته را قبل از باز کردن و احتمالا ساییده شدن زاویه ها، باید برای مدتی روغن ۱۰ بزنیم |
|
77 |
مثل - 77 |
بچهها در دوران کودکی جلوی دوستانشون مانور میدادند و میگفتند: ببین چقدر من به بالا میپرم! و بعد موقع بالاپریدن زانو ها را مثل چرخ هواپیما جمع میکرد تا ارتفاع پریدن از سر زانو تا زمین محاسبه بشه! |
|
78 |
مثل - 78 |
مربی فوتبالیست، بازیکن را در إثناء بازی به تدریج آماده میکند |
|
79 |
مثل - 79 |
گنجشک ها یکی یکی وارد حیاط میشوند و بعد از تجمع با یک دست بر هم زدن ،یکباره پرواز کرده و حیاط را ترک میکنند! |
|
80 |
مثل - 80 |
باید مثل بچه ها در حین سفر عمل کرد که برای بازی سرگرم میشوند و با فراخوان پدر یا مادر باسرعت به خودرو برمیگردند |
|
81 |
مثل - 81 |
دل آدمی مانند کابین هواپیما است! |
|
82 |
مثل - 82 |
وقتی پزشک از سلامت بیماری نا امید میشود، میگوید هر چه خواستی بخور! |
|
83 |
مثل - 83 |
کسی که تلفن همراهش خاموشه، آیا میشه از طریق همان تلفن همراهش تذکر بدیم که تلفنتون خاموشه؟ |
|
84 |
مثل - 84 |
اول، از موز متنفر بود، با زور به او خورانیدند، گفت خوب بود؛ دیگه بهم نمیدید؟ |
|
85 |
مثل - 85 |
باید چرخ پر باد را تنظیم کنیم تا نترکد. باید متکبر را بها ندهیم که باد غرورش تنظیم شود! |
|
86 |
مثل - 86 |
فردی در باغچه ای تره و سبزی کاشت، سال اول علف ها را نچید، سال دوم تره ها از بین رفت و علف تمام باغچه را گرفت و ریشه دوانید و دوانید تا صاحب خانه قصد موزائیک کردن خانه را کرد. بنا آمد و گفت: باید نیم متر خاک برداری کنیم تا ریشه علف ها را در بیاوریم و سم بپاشیم و آهک و بعد ماکادام و بعد شن و سیمان و بعد موزائیک. این است ماجرای تأخیر و سهل انگاری برخورد با رذیله ها. خیز تا پرواز با بلبل کنیم تا جوان هستیم، باید گل کنیم! |
|
87 |
مثل - 87 |
خال سیاه روی هندوانه دو نوع است |
|
88 |
مثل - 88 |
"وقتی تو جنگل، آتشی رو به خاموشی میرود، افراد به گمان اینکه همهی آتش خاکستر شده، آتشگاه را آسوده رها میکنند. بعد خبر دار میشوند که بخشی از جنگل آتش گرفته و عامل اصلی، چند حبه کوچک آتش پنهان زیر خاکستر بوده. بدین طریق که باد خاکستر ها را عقب زده و چند حبه آتش، رو شدند و باد هم برگهای خشک را بر روی آتش اندک ریخت و جنگل آتش گرفت. " |
|
90 |
مثل - 90 |
قالب ها غالب بر مواد مذاب هستند و باید چنین باشه |
|
91 |
مثل - 91 |
وقتی امامی را صدا میزنید، سیستم انتقال یا Divert، رخ میدهد؛ یعنی خود خدا میشنود، با این تفاوت که در دایوِرت، انتقال دهنده صدا را نمیشنود ولی در این فراخوان شما، هم امام میشنود و هم خدا. |
|
92 |
مَثَل - 92 |
"تلویزیونی خرید که بیست شبکه را می گرفت. کانال یک را که می گرفت، صاف و سالم بود. شبکه های دیگر برفکی بودند و صداهای ناهنجار داشتند. وقتی ایراد گرفتند که این چه تلویزیونی است؟ در پاسخ گفت حالا کاری می کنم که دیگه تلویزیون اذیت نکنه و اون اینکه فقط کانال یک را بگیرید. دنیا داره این گونه به بشر، آرامش میده! " |
|
93 |
مَثَل - 93 |
هرچه از چاه، آب برداشت کنید، باز میجوشد. هرچه درخت مو را از شاخههای اضافه سبک کنید، شاخههای تازه، میروید. |
|
94 |
مَثَل - 94 |
برداشت های از دریا، وابسته به ظرف هاست. قرآن و نماز چنین اند. |
|
95 |
مَثَل - 95 |
داخل کابین یا اتاق خلبان هواپیما، لبریز از سیستم ها و علائم و دکمه ها است. غوغاهای عالم هم درون ما است و هم بیرون. |
|
96 |
مَثَل - 96 |
سالنی است با سنگ فرش های خوب و کف پوش های زیبا اما کمی لجن روی آنها ریخته… |
|
97 |
مَثَل - 97 |
ماشینی را در صافکاری دیدم با بدنه ای رنگ رفته و تخریب شده؛ آقای صافکار سوار شد و در کوچه های تنگ می تازید و پرهیزی نداشت که به در و دیوار اصابت کنه. یک ماشین هم تازه از کمپانی بیرون اومده بود و به شدت مراقبت می کرد که مبادا به دیوارها و بچه های بازیگوش، نزدیک بشه؛ |
|
98 |
مَثَل - 98 |
بچه ای که جلوی بزرگترها رودربایستی میکرد، بدون اینکه اشتهاء داشته باشه، مرتب لقمه دایی جانش را می خورد و دایی خوشحال بود؛ اما مادر بچه تعجّب کرده بود و خوشبین نبود. ناگاه بعد از چند لقمه، همه را بیرون ریخت و حالش دگرگون شد. |
|
99 |
مَثَل - 99 |
گاهی دندان با مسواک مرتّب، نیاز به جـِرم گیری ندارد اما گاهی، ضایعات در دندان و لثهها، نهادینه میشود که نیاز به جرم گیری دارد. گاهی جُرمها، جِرم می شود و توبهی اساسی لازم دارد. |
|
100 |
مَثَل - 100 |
"چرخ پُر باد اتومبیل، در آستانه ترکیدنه؛ از باد کردن اضافه، بترسیم! |
|
101 |
مَثَل - 101 |
آشپزهای حرفه ای، برنج را 24 ساعت قبل از پخت، خیس می کنند تا خودش را نشان بدهد |
|
102 |
مثل - 102 |
در عفونت، دندان را نمیکشند |
|
103 |
مثل - 103 |
کره گرفتن از دوغ! |
|
104 |
مثل - 104 |
بادمجان سرخ کرده، بسیار خوبه ولی من نمی خواهم. |
|
105 |
مثل - 105 |
روی پشتبامهای کاهگلی قدیم، ساقهی گندمی را سرسبز دیدم؛ تعجب کردم. بعد فهمیدم که لابهلای کاهها یک دانه گندم به یادگار مانده بود و بعد سالها با خاک و آب مخلوط شد و کاهگل شد و گندم هم رویید. |
|
106 |
مثل - 106 |
کسی در خیابان از موتور سقوط کرده و سه مشکل دارد: خونریزی، تنفس و ریزش مو. اول به تنفس میپردازیم و دوم خونریزی و بهبود که پیدا کرد، به سراغ دکتر پوست میرویم |
|
107 |
مَثَل - 107 |
برای توزین میزان بار وسیلههای نقلیه، آن را روی باسکولهای چند تُنی میبرند. |
|
108 |
مَثَل - 108 |
وقتی شخصیتی بزرگ را از منطقهای به منطقهی دیگر میبرند، او را در میان یکی از سه خودرو شبیه به هم قرار میدهند که وقتی تروریستها تیراندازی میکنند، ندانند که آن شخصیت داخل کدام یک از سه خودرو است. |
|
109 |
مثل - 109 |
در هدایت کردن مردم، هدایت انتحاری نداریم |
|
110 |
مثل - 110 |
رانندههای خوب، برای پاک کردن شیشهها، دستمال نمناکی به همراه دارند |
|
111 |
مثل - 111 |
دو نوع بی اشتهایی داریم |