فرق "تدبیر" و "قضا و قدر" چیست؟ (2)

تاریخ: 
Saturday, 2015, March 28
اندازه ی فایل: 1.32 MB

ادامه از فایل قبل:
 فرق "تدبیر" و "قضا و قدر" چیست؟ (1)

یک آدم شروری اراده کرده که علی بن ابیطالب را به شهادت برساند؛

اشقی الآخرین. حالا این فرد، این طور نیست که خداوند از او سلب اختیار کند. این دار، دار اختیار و انتخاب است. خدا دوست ندارد که او ضربه بزند؛ ولی انسان ها می توانند از اختیار سوءاستفاده کنند. به این معنا می گویم حکم خدا؛ که به این معنا شما که مختاری و این کار شر را انتخاب کرده ای، در این دقایق این کار را خواهی کرد. من این را به عبد خودم، عبد صالح برگزیده ی خودم، علی بن ابیطالب می گویم و ایشان می دانند که دیگر اجل حتمی است و معمولی برخورد می کنند. اما آن جا زیر دیوار که حضرت نشسته بودند، عقل داشتند؛ ایمان داشتند؛ به واجبات عمل می کردند؛ حفظ جان واجب است. تا دیوار آمد خراب شود، حضرت پریدند به آن طرف.

 خداوند حکم کلی راجع به عالم دارد؛ به این معنا که یکی از معناهای قضای الهی این است که تمام حوادث را تا پایان عالم خدا خبر دارد. گاهی قضای الهی به این معناست که او خبر دارد که چه رخ می دهد و همه چیز در علم اوست. ولی گاهی حکم می کند. این حکم ها گاهی حتمی و قطعی است. مثلاً «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمّه وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ»؛ این قضای حتمی الهی است که قبل از انقراض زمین، مستضعفین وارث زمین بشوند. این حکم حتمی است. هیچ چیزی این را برنمی گرداند.

 ولی بعضی چیزها ممکن است که در اثر دعا و نیایش تغییر بکند. این قضاها، قضاهای غیرحتمی است. مثلاً حضرت موسی (ع) قرار بود یک دوران بیشتری در غیبت باشد و بنی اسرائیل ایشان را نبینند. ولی بنی اسرائیل به تضرع افتادند. من اصطلاحاً می گویم «غربتی بازی». غربتی بازی، سماجت وحشتنناک است که باید موسی را برگردانی و این چنین تعبیرات. معروف هم هست به غربتی بازی درآوردن. مثلاً یک بچه به مادر می گوید که من می خواهم؛ من سرم نمی شود؛ پافشاری می کند؛ می گویند غربتی بازی درمی آورد. این ها هم همین کار را کردند و خداوند موسی (ع) را زودتر رساند. ولی خدا از قبل می دانست که موسی (ع) دقیقاً چه زمانی به قوم خود برمی گردد. این تابع یک علت بود که مردم تضرع کنند تا موسی (ع) زودتر برگردد. خدا حکم کرده بود که اگر تضرع نکنند، موسی (ع) فلان زمان بازخواهدگشت. ولی خدا می داند که کدام محقق می شود.

 دانستن پروردگار، موجب جبر نمی شود. شما الان یک سریال را یک بار دیده ایدو یک بار دیگر می بینید. بعد به دوستتان می گویید که این پل الان خراب می شود و قطار داخل دره می افتد. خب این علم شما اصلاً در علت سقوط مؤثر نیست. علم انسان در سلسله ی علل نمی آید. علم خدا هم در سلسله ی علل نمی آید. پروردگار حکم کرده است؛ اما در سلسله ی علل نمی آید.

علم خدا، علت عصیان کردن پیش عُقلا ز غایت جهل بُوَداین که خدا می داند که من خدای ناکرده معصیت می کنم، این دانستن خدا برای من جبر نمی آورد. چون بالاخره من یا معصیت می کنم یا نمی کنم. یک صورت محقق می شود. خداوند می داند که یکی از این دو تا محقق می شود. ما نمی دانیم. بعد معلوم می شود کدام یک از این دو تا اتفاق افتاده است.

ادامه در فایل بعد:
 فرق "تدبیر" و "قضا و قدر" چیست؟ (3)

دسته بندی:
شبهات, قرآن و اسلام, تناقضات اسلامی ، مذهبی