«اِلهي اَنْتَ اَوْسَعُ فَضْلاً وَاَعْظَمُ حِلْماً مِنْ اَنْ تُقايسَني بِعَمَلي اَوْ اَنْ تَسْتَزِلَّني بِخَطيئَتي وَما أنَا يا سَيدي وَما خَطَري هَبْني بِفَضْلِكَ سَيدي وَتَصَدَّ عَلَي بِعَفْوِكَ وَجَلِّلْني بِسَِتْرِكَ وَاعْفُ عَنْ تَوْبيخي بِكَرَمِ وَجْهِكَ سَيدي اَنَا الصَّغيرُ الَّذي رَبَّيتَهُ وَاَ نَا الْجاهِلُ الَّذي عَلَّمْتَهُ وَاَ نَا الضّآلُّ الَّذي هَدَيتَهُ وَاَ نَاالْوَضيعُ الَّذي رَفَعْتَهُ وَاَ نَا الْخآئِفُ الَّذي آمَنْتَهُ وَالْجائعُ الَّذي اَشْبَعْتَهُ وَالْعَطْشانُ الَّذي اَرْوَيتَهُ وَالْعارِي الَّذي كَسَوْتَهُ وَالْفَقيرُ الَّذي اَغْنَيتَهُ وَالضَّعيفُ الَّذي قَوَّيتَهُ وَالذَّليلُ الَّذي اَعْزَزْتَهُ وَالسَّقيمُ الَّذي شَفَيتَهُ وَالسّآئِلُ الَّذي اَعْطَيتَهُ وَالْمُذْنِبُ الَّذي سَتَرْتَهُ وَالْخاطِئُ الَّذي اَقَلْتَهُ وَاَ نَاالْقَليلُ الَّذي كَثَّرْتَهُ وَالْمُسْتَضْعَفُ الَّذي نَصَرْتَهُ وَاَ نَا الطَّريدُالَّذي آوَيتَهُ.»
«ای خدای من!
تو فضلت پر دامنهتر و حلمت عظیمتر از این است که بخواهی مرا با عملم بسنجی و به خاطر خطایم بلغزانی و خوار سازی!
من کیام؟ و چه ارزشی دارم؟ به خاطر فضلت به من هدیه کن و به دلیل عفوت بر من تصدق کن و مرا با پرده پوشیات، آبرو بده و به دلیل کرم جلوهات، از توبیخ و سرزنش من درگذر!
ای آقای من!
من همان طفل خُردی هستم که تربیتش کردی!
من همان جاهلی هستم که دانایش ساختی!
من همان گمگشته راه هستم که هدایتم نمودی!
من همان فروافتاده ای هستم که رفعتش دادی!
من همان ترسانی هستم که ایمنیاش بخشیدی!
و گرسنهای هستم که سیرش کردی!
و تشنهای بودم که سیرابش کردی!
و برهنهای که پوشانیدیاش!
و تهیدستی که بینیازش ساختی!
و ناتوانی که نیرویش بخشیدی!
و همان خواری که عزیزش نمودی!
و بیماری که شفایش دادی!
و سائلی که عطایش دادی!
و گنهکاری که آبرویش را حفظ کردی!
و لغزشزدهای که عذرش را پذیرفتی!
و من همان اندکی بودم که توسعهام دادی!
و همان در موضع ضعف افتادهای که یاریش کردی!
و رانده شده ای که پناهش بخشیدی!»