درمورد چِلّه گرفتن و تقویت عزم و اراده میشه یه مسیری مشخص کنید که دچار افراط و تفریط نشیم؟

تاریخ: 
Wednesday, 2015, April 15
اندازه ی فایل: 2.19 MB

پاسخ:

 خودسرانه نمی شود اقدام به چله گرفتن کرد؛ به خصوص جوان ها خیلی باید با استادی که عمری را در این وادی گذرانده و به سنی از بلوغ معنوی رسیده، هماهنگ باشند. بالاخره یک سری اوتاد و بزرگان، او را تأیید بکنند. چون همین طور خودسرانه، چله گرفتن ممکن است موجب بدبینی شود. من سراغ دارم افرادی را که بی رویه به اوراد و اذکار پرداختند و بعد به شدت بدبین شدند.

 استاد، حال فرد را بررسی می کند. بعضی از خصائص را برای از بین بردنش چله می گیرند؛ بعضی خصائص را برای ایجادش چله می گیرند. مثلاً شما دیدید که گندم یا عدس را ایام عید می خواهند داخل یک ظرفی بگذارند که به صورت یک سبزه ی بسیار زیبایی رویش پیدا کند، داخل یک کیسه ای می گذارند و نمناکش می کنند تا مدت ها به تدریج خیس می خورد؛ ریشه می دواند؛ جوانه می زند. بعد داخل یک بشقاب زیبایی، اطراف یک کوزه ی زیبایی می گذارند. کارهای رنگارنگی می کنند. می خواهند یک چیزی در او به بلوغ برسد.

 مثلاً فرد اگر دید که واقعاً در اثر کثرت فعالیت های اجتماعی، و افتادن بر سر زبان های مردم، دارد آرام آرام خلوصش کم می شود و به سبک انتحاری دارد هدایت می کند؛ به این معنا که دیگران را کمک می دهد و خودش درحال پنچرشدن است. در وادی معنویت ما این را نداریم. در وادی مادیات داریم. «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً».

 در امور معنوی گاهی کارهای جایگزین داریم. مثلاً یک فردی به منزل یک میزبانی می رود و می گوید که من دوست دارم یک سه چهار ساعتی بخوابم و بعد بلند شوم و نماز و دعا بخوانم. یک کس دیگری می گوید که من اگر مریضی دارید، حاضرم پرستاری او را بکنم. مرحوم بهلول، همین را ترجیح می داد. گاهی آدم یک چله تحت نظر استاد بگیرد که حرف زدن زیادش کنترل شود؛ یا خودنمایی اش مثلاً کنترل شود. خیلی هم مؤثر است.

 به این راحتی کسی تا کنون نفهمیده که سِرّ کمالاتی که فرد در چله پیدا می کند در چیست. مثلاً برای متوفی، روی هفته تأکید نشده؛ اما روی چهلم خیلی تأکید شده است. هرکس چهل حدیث را از بر بکند و تقیّد به آن پیدا کند، حکمت از قلبش بر زبانش ساری و جاری می شود. یا وقتی فرد به چهل رسید و متحول نشد، شیطان پیشانی اش را می بوسد که قربان تو بروم که به این راحتی متحول نمی شوی! خیلی ظریف است؛ ولذا میعاد حضرت موسی (ع) هم چهل روز طول کشید؛ البته قرآن می گوید: «وَ وَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأ َتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ»؛ با ده کامل کردیم و «أربَعینَ لَیلۀ» میعاد او به پایان رسید. یا پیامبر اکرم (ص) در چهل سالگی به رسالت رسیدند.

 اما در عین حال، در تحت نظر استاد بودنش شکی نیست. چون شما مخاطب های حقیر، بیش ترتان جوان هستید و جوان هم نه این که خیلی پرانرژی است، دست به کارهای معنوی انبوهی می زند؛ بعد در یک جا مشکل پیدا می کند. یادم هست که یک نفر به خانواده اش گفت که دکتر می گوید چشم هایت خیلی ضعیف شده است و آن ها گفتند که کبد گوسفند برای این آقا خوب است. بعد ایشان می گفت که همین طوری دو دست جگر گوسفند برای من خریدند و گفتند همه اش را بخورد، شاید چشم هایش خوب شود. این اشتباه است؛ به خاطر این که بدن، میزان خاصی از پروتئین یا آهن را دریافت می کند. در امور معنوی هم همین طور است. بله؛ گاهی آدم می خواهد یک شیاری در روح خودش ایجاد کند. این فرق می کند؛ شیاری ایجاد کند. یا مثلاً با روزه داری، آدم یک سلامتی پیدا می کند؛ خیلی اتفاقات خوب می افتد. همین طور در چله ها گاهی یک شیارهای بزرگی در روح می افتد. اما در این چهل روز چه کار کند؟ آیا همه ی حرام ها را ترک کند؟ آیا روی خصائص تکیه کند؟ حرام ها که دیگر چله نمی خواهد. فرد اگر راحت حرام را انجام دهد، خیلی از معنویات محروم می شود. هر کدامش یک نقطه ی سیاهی روی دل است و نمی گذارد که نور خدا بازتاب و انعکاس پیداکند.

 حالا ان شاء الله در فرصت های بعدی، توضیحات دیگری را خواهم داد. فعلاً همین میزان کافی است.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

دسته بندی:
راهکارهای زندگی، عادات بد اخلاقی, قرآن و اسلام