چرا خداوند در خیلی از موارد نعمت هایش را به کسی می دهد که نه جلو ه گر خداوند است و نه لایق نعمت ها؟

تاریخ: 
Saturday, 2015, April 11
اندازه ی فایل: 5.31 MB

پاسخ:

 ما گاهی در تفسیر نعمت می مانیم که نعمت چه هست. اگر منظور این است که ارزاق و امکانات زندگی و آسایش و... این یک تفسیر است؛ یک تفسیر این که بگوییم خداوند در باطن هم وقتی به یک نفر نعمت می دهد، واقعاً برایش نعمت است. یک مثال خیلی ساده بزنم. یک آدم سالم که تشنه است، نعمت این است که به او آب بدهید. یک آدمی که دارد خونریزی می کند، پزشکان می گویند نباید به او آب داد. آیا این آب دادن نعمت است؟ هیچ کس نمی گوید که این جا نعمت است. در ذات خودش نعمت است ولی در نسبت با این فردی که الان دارد آب می نوشد، نقمت و عذاب است.

 خداوند در عالم، عالمی آفریده، اصطلاحاً می گویند سبب و مسبَّب؛ یعنی خودش مسبِّب و اسباب ساز است و چیزهایی که معلول و سبب است را مسبَّب می گویند. این عالم را خداوند به گونه ای آفریده که اگر کسی در یک منطقه ی خوش آب وهوا زندگی کرد؛ مثلاً فرض کنید که ویژگی های کشور انگلیس این است که اطرافش همه آب است. آن جا این طوری است. یا مناطقی که به قطب ها نزدیک است، حاصلخیز است. هرکس در فلان منطقه برود، این قدر برف در طول سال می آید. حالا مردمی رفته اند آن جا زندگی می کنند. این که آن جا مرتب باران و برف می آید، معنایش این نیست که خداوند نگاه کرد و دید که یک تعداد آدم آمده اند این جا و حالا یک برف و باران مفصلی برای این ها می بارانیم و حالا چون دوستشان داریم، این برف و باران را می دهیم و برایشان هم در ظاهر و هم در باطن نعمت است. هم به آن نیاز دارند و واقعاً هم برایشان هیچ ضرر معنوی ندارد.

 آیا خداوند به صرف این که مردمی اهل گناه باشند، وضعیت جغرافیایی یک منطقه را تغییر می دهد؟ در مواردی این طور بوده است. مثلاً سونامی معروفی که ظاهراً در تایلند آمد – اگر اشتباه نکنم – خیلی ها تفسیرشان این بود که به دلیل گناهان فراوانی بود که در آن ساحل و شهرهای ساحلی انجام می شد و طبیعتاً خداوند یک گوشمالی ای می دهد و موج های سی متری گاهی در ساحل می آمد و آن منطقه را درنوردید. یا یک جاهایی هست که یک مدتی که معمولاً برف و باران می آمده، برف و باران نمی آید. این تابع خیلی چیزهاست. گاهی ما هوای اطراف را آلوده می کنیم؛ گاهی با هوای نفس خودمان را آلوده می کنیم. گاهی سبب های طبیعی است و گاهی سبب های غیرطبیعی.

 خداوند در قرآن کریم فرموده «كُلًّا نُمِدّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ»؛ ما هم بدها را و هم خوب ها را از نعمت های خودمان برخوردار می کنیم. این طور نیست که خداوند بیاید به مجردی که فرد گناه کرد، او را تحت فشار قرار دهد. این که دیگر تکامل نمی شود. این که زور است؛ اهرم فشار است. خداوند اصلاً دوست ندارد کسی را با اهرم فشار متدین کند. خداوند در قرآن کریم فرموده که ما اگر بخواهیم آیت هایی از هوا نازل می کنیم که گردن های این ها در مقابلش خاضع شود. یا در خطبه ی 192 نهج البلاغه آمده که خدا نیامد انبیا را آن قدر جذاب کند و کعبه را در یک منطقه ی خوش آب وهوا قرار دهد که مردم به خاطر جاذبه های جانبی اش به سراغش بیایند. البته انبیا را کاری نکرد که مردم از آن ها فراری و گریزان باشند. اما از این سو هم کاری نکرد که فقط به خاطر زیبایی چهره ی حضرت نوح (ع) دور ایشان بیایند. یا وقتی مکه می رویم، ببینیم که وای چه درخت هایی، چه آب وهوایی و همان حالاتی که مثلاً در بعضی مناطق دیگر هست، آن جا هم وجود داشته باشد. خدا نمی خواهد با اهرم مستقیم و غیرمستقیم مردم را مؤمن بکند.

 اصل بعدی این که تلاش های خود فرد خیلی کارساز است. اگر یک کس مؤمنی از صبح تا غروب در خانه چهل تا زیارت عاشورای صد لعن و صد سلام بخواند – حالا فرض کنید که می شود. اگر خودکشی کند در بیست وچهار ساعت سی تا زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام بخواند – و سر کار نرود و بگوید که خدایا این زیارت عاشورا، این ارزش را ندارد که رزق مرا برساند و یک کسی در خانه را بزند و به من غذا بدهد و آب از زیر خانه ی من بجوشد. خدا این کار را نمی کند. از گرسنگی می میرد، اما خدا به او چیزی نمی دهد. قرار نیست که دعا به عنوان مکمل جایگزین غذای اصلی شود. شما در پمپ بنزین که پنجاه لیتر مکمل نمی زنید. آن جا بنزین می زنید و بعد مکمل را سرش می ریزد. در بسیاری از موارد، دعا مکمل است. تلاشتان را بکنید، از نهر آب نخورید و بعد بگویید «رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا» و دعا بکنید.

 اما یک آدم هایی هم پیدا می شوند که بسیار گنه کارند ولی در یک مناطق خوش آب وهوا دارند زندگی می کنند. شما نمی توانید بگویید خدا چون این ها را دوست داشته، این نعمت ها را در اختیارشان قرار داده است. بله؛ مواردی هست که وقتی بیماری را جواب می کنند، در بیمارستان خیلی آرام می گویند که ایشان دیگر هر چیزی که می خواهند را بهشان بدهید. این چهار روز باقی مانده از عمرش به خواسته های غذایی و نوشیدنی خودش برسد. بیمار اولش خیلی خوشحال می شود که بله الحمدلله دو تا علامت هست که من خیلی خوب شده ام. اول این که از بیمارستان ترخیص شده ام و دوم این که قبلاً می گفتند این را نخور، آن را نخور؛ اما الان می گویند هر چه می خواهی بخور. این در حقیقت نمی داند که جوابش کرده اند. در امور معنوی هم بعضی افراد جواب شده اند. یعنی استدراج اتفاق می افتد. یعنی خداوند هشدار داد؛ موانع پدید آورد. آیاتش را روشن کرد که این ها آدم بشوند و نشدند. خدا هم می فرماید که خب این ها که دیگر در برزخ و دوزخ وضع نیکویی ندارند، بگذار همین جا چهارصباحی بچرند؛ «یُلهِهِمُ الأمَل»؛ مثل چهارپایان بگردند و مشغول باشند و آرزوهای کاذب آن ها را به خود مشغول کند.

 خدا خیلی قانون دارد. مثل این که در تعمیرگاه خودرو می رویم. می گوید برو جعبه آچار را بیاور. یا مجموعه ی آچار را آویزان کرده اند. هر یک آچار به یک پیچ می خورد. هر قانون و سنت خدا یک کار در عالم می کند. ما اگر با این قانون ها و سنت های رنگارنگ خداوند آشنا شویم، خیلی پیچ های بسته ی ابهام ها با تدبیر ما و با فهم آن قانون حل خواهد شد. خدا مهلت می دهد؛ گاهی فشارهایی می آورد که مردم از خواب بیدار شوند؛ گاهی که خیلی اصرار دارند که می خواهیم بخوابیم، می گوید بروید برای خودتان هرجوری می خواهید زندگی کنید و...

 یک اصل دیگری که ما باید درنظربگیریم، این است که خداوند نمی آید مورد به مورد در امور مردم دخالت کند. در گناه کردن مردم که خدا اصلاً دخالت نمی کند که فردی را به گناه وادارد. بله؛ فرد می آید از زمینه های موجود، معکوس استفاده می کند؛ سوءاستفاده می کند و گناه می کند. ولی خداوند اراده اش این بوده که مردم بخورند و بیاشامند و گناه نکنند و انرژی های خدادادی را هدر ندهند. در راه تقوا و پارسایی بکوشند. این «كُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ» را خیلی ها ممکن است سطحی بفهمند که یعنی بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید. این یک نوع اسراف است. یک اسراف بزرگ تر این است که آدم نعمت های خداوند را در راه کمال خودش به کار نگیرد. «اعْمَلُوا آلَ دَاوُدَ شُکراً وَقَلِیلٌ مِنْ عِبَادِی الشَّکورُ»؛ ای آل داوود! اگر می خواهید از خدا تشکر کنید، عمل بکنید! این است؛ اسراف نکردن یعنی این که شما نعمت های خدا را با یک فرمول بهره ببرید و بعد همه را در راه نعمت بخش به کار بگیرید و تکامل خودتان را درنظر بگیرید. این می شود اعتدال؛ این می شود تشکر؛ این می شود عدم اسراف. مثلاً خدا به یک قوم گنه کار که یک گناه خاصی را انجام می دادند، می فرمود که این ها مسرف اند. این نگاه خیلی جالب است؛ یعنی شما دارید انرژی ها و توانایی ها و نشاطتان را در چه مسیرهایی به کارمی گیرید.

 پس اگر من بخواهم جمع بندی کنم، خدا قرار نیست که مسیر جغرافیا را به مجرد این که یک مردم گنه کار آن جا می روند عوض کند. مردم گنه کار می توانند به مناطق خوش آب وهوا بروند. گاهی هم خدا عذاب می کند؛ که آن هم کلی نیست. گاهی هم مهلت می دهد. گاهی که دیگر طرف متحول نشد، قانون استدراج شامل حالش می شود و به تدریج نعمت داده می شود که این چهار روز بهره ببرد و بعد دیگر خبری نیست. تلاش های فرد خیلی مهم است. یک مؤمن ممکن است تلاش نکند و در فشار باشد. یک کافر شب و روز تلاش کند و بهره مند شود. الان بالای یک میلیاردودویست- سیصد میلیون در چین درحال زندگی هستند. من شنیدم بی کار در آن جا نیست. برای این که همه چیز تولید می کنند. این ها تا الان فقط نتوانسته اند روح ایجاد کنند و در کالبدها وارد کنند. مهر کربلا که شنیدم برایمان تولید می کنند و کفن هم فکرکنم با جوشن کبیر برایمان تولید می کنند و فرش کاشان هم که برایمان تولید می کنند. شب و روز دارند تلاش می کنند. بی کاری هم از بین رفته است. قرار نیست که خداوند چوب لای چرخ پشت کردگان به خودش قرار دهد و آن ها را در تنگنا قرار بدهد.

 بله؛ می فرماید «مَن أعرَضَ عَن ذِكرِي فإنّ لَهُ مَعِيشَهً ضَنكاً و نَحشُرُه يَومَ القيَامَهِ أعمَي»؛ هرکس از یاد من اعراض کند، زندگی تنگی خواهد داشت. علامه ی طباطبایی فرموده اند که یعنی حرص به جانش می افتد. شما بهترین غذا را بپزید، ولی با ترس و لرز بخورید. اصلاً لذت نمی برید. ولی یک نان و تره و یک چای را، این سه عنصر را با هم با آرامش بخورید و ببینید چه قدر لذت ببرید. و این که شاید معنای زندگی ضیق این باشد که شما هزارتا کارایی دارید ولی چون پشت به خدا کردی، از صدتا کارایی ات داری استفاده می کنی؛ از نهصدتا کارایی ات که رسیدن به عالم معنویت است بهره نمی بری. بعضی هم گفته اند که یعنی در آخرت زندگی ضیقی خواهد داشت. روز قیامت این ها کور محشور می شوند. پشت کردگان به خدا زندگی تنگی در دنیا دارند؛ اطمینان و آرامش ندارند. مگر این که از هزارتا هنر عقل، از یک تعدادی اش استفاده کنند. مثلاً این که بگویند تبذیر نکن؛ ریخت وپاش نکن. خب از منافع ریخت وپاش نکردن بهره می برند.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

دسته بندی:
راهکارهای زندگی، عادات بد اخلاقی, شبهات