چگونه دست از عادت هایمان بکشیم؟

تاریخ: 
Wednesday, 2015, April 8
اندازه ی فایل: 2.76 MB

پاسخ:

 انسان در اثر عادت، گاهی یک طبع دومی پیدامی کند؛ طبع ثانوی پدید می آید و همان طوری که به تدریج بعضی از انس گرفتن ها تبدیل به یک روحیه می شود، جداشدن از یک روحیه هم به تدریج خواهد بود. حالا برخی یک شوک های بزرگ بهشان وارد می شود. ولی این شوک های بزرگ برای همه مصلحت نیست.

 بزرگان گاهی برای برخی از عادت ها چهل روز، چله نشینی مقرر می کردند و می گفتند این مدت می خواهیم فقط روی این عادتمان کارکنیم؛ یا ایجاد این خُلق یا ازبین بردن این خُلق کار بکنیم. مثلاً شما دو تا فلز مربع را که به صورت ورق هست، می خواهید به هم جوش بدهید. در لحظه ی نخست این ها را به هم الصاق می کنید. بعد می بینید که انگار به هم نمی چسبد. دقت می کنید به یکی از این ورق ها یک مانع و یک برآمدگی هست که نمی گذارد این دو تا کفه به هم متصل بشوند. بعد سنگ ساینده را برمی دارید و برآمدگی زائد را زیر سنگ می گیرید و این قدر می گیرید تا صیقلی می شود و با سطح آهن دیگر اصطکاکی نخواهدداشت و به هم متصل می شود. ما اگر بخواهیم به خداوند متصل شویم، باید واقعاً یک سنگی را برداریم و ساییده کنیم. آن قدر باید روی این مانع کارکرد تا ازبین برود. منتها شاید جوان ها خیلی زودتر می توانند این عادت ها را از بین ببرند.

ریشه ی نخل کهن سال از جوان افزون تر است...

در بزرگ ترها وقتی یک عادت بد ریشه می دواند، به این راحتی ازبین نمی رود. ولی در جوان ها این آمادگی هست؛ لذا توبه را برای جوانان تقاضامی کنیم؛ آن جایی که در این تعبیر می گوییم: «وَعَلى الشَّبابِ بِالاِنابَةِ وَالتَّوْبَةِ». چون هم نیروی جوانی بیش تر است و هم عادت ها به قوت و قدرت فوق العاده ای نیست و ریشه دار نشده است. حالا بزرگ ترها واقعاً کار بیش تری باید انجام دهند؛ نه این که در آن ها تحول این گونه ای محال باشد؛ بلکه یک مقدار دشوارتر خواهد بود.

 من توصیه هایی که دارم این است که ما در درجه ی نخست به نتیجه برسیم که یک عادت به ما دارد ضرر می زند. کدام یک از ما میخ را برمی داریم و داخل پریز می کنیم؟ با این که پنجاه درصد احتمال دارد که در بخش فاز وارد شود! معمولاً احتیاط می کنیم؛ این کار را نمی کنیم. چون یقین داریم که الکتریسیتیه ممکن است در لحظه ما را پنجاه درصد بلرزاند؛ یقین داریم که پنجاه درصد. بدین معنا که احتمال می دهیم ولذا احتیاط می کنیم. وای به حال این که دیگر صددرصد احتمال بدهیم که یک سیمی است که الکتریسیته دارد و الان می خواهیم دستمان را به آن بزنیم.

 ما راجع به عادت ها هنوز باور نکرده ایم که ضررمی زند. مردم معمولاً برای عمل جراحی اقدام می کنند. چه قدر ضایعات را تحمل می کنند تا یک غدّه ی فاسد از بدن آن ها خارج شود. ما اول باید این باور را پیدا کنیم که این عادت بد دارد ضرر می زند. مثلاً عزیزم! این که بنده حرّاف هستم و خیلی صحبت می کنم، به من ضرر زده است. ابهت مرا از بین برده؛ حکمت مرا از بین برده است. «مَن کَثُرَ کَلامُه کَثُرَ خَطَأُه»؛ هر کس حرف زیاد بزند خطاهایش هم زیاد می شود. تا آخر که امام (ع) در نهج البلاغه فرموده اند کار را گاهی زیاد سخن گفتن به دوزخ می کشد. پس ما فکر می کنم که در درجه ی نخست باید بنشینیم و فکر بکنیم که این عادت بد چه ضررهایی به من زده است.

 در مرحله ی دوم تصمیم برای جبران است. در این جا هم ما نقش داریم و هم خداوند نقش مکمل دارد و به ما خیلی توصیه شده که در تزکیه و رشد دادن خودتان، فضل خداوند خیلی دخیل است. چون ازبین بردن عادت های بد نوعی تطهیر است که زمینه ی رشد را فراهم می کند. تطهیری است که منجر به تزکیه می شود. «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا»؛ اول تطهیر اتفاق می افتد و بعد رشددادن. اول در مشکل لثه، عفونت ازبین می رود و تراش صورت می گیرد؛ در مرحله ی بعد هست که لثه ها رشد می کند و دندان ها را نگه می دارد. باید از خداوند کمک بگیریم. «وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَى مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ»؛ اگر فضل و رحمت خدا نبود یک نفر شما هم رشد پیدا نمی کرد. خب پس در مرحله ی دوم باید از خداوند کمک بگیریم.

 در مرحله ی سوم، تمرین؛ تمرین؛ تمرین. چون انسان در اثر مقاومت بسیار توفیق خواهد داشت. «إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا»؛ آن هایی که گفتند رب ما الله است و بر این راه پایدار ماندند، فرشتگان خدا بر آن ها نازل می شوند و می گویند محزون نباشید، نترسید و بهشت بر شما بشارت باد. همین مقاومت باعث می شود که بالاخره روحیه ای که نداریم را پیدا کنیم. عادت بدی که داریم را ازدست بدهیم. امیرالمؤمنین (ع) فرموده اند: «إن لَم تَكُن حَليما فَتَحَلَّم»؛ اگر بردبار نیستید، خودتان را به بردباری بزنید؛ زیرا کسی خودش را شبیه قومی نکرد، مگر این که درنهایت از زمره و از جمله ی آن ها شد.

والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته

دسته بندی:
راهکارهای زندگی، عادات بد اخلاقی, شبهات