آیا امتحانات الهی فقط مخصوص ماست؟ پس چرا افرادی وجود دارند که غرق خوشی بوده و به ظاهر هیچ دغدغه ای ندارند؟

تاریخ: 
Saturday, 2015, March 28
اندازه ی فایل: 2.85 MB

پرسش:

 در اطرافمان افرادی را می بینیم که علی الظاهر از آن ها امتحانات الهی گرفته نمی شود و گویا در فضایی عاری از سختی و گرفتاری زندگی می کنند. به نظر شما این ها چه شرایطی دارند؟ آیا خدا آن ها را به حال خودشان واگذار کرده است؟ یا این که یک بار از امتحانات الهی سربلند خارج شده و نمره ی قبولی گرفته اند و الان آسوده اند؟ یا حالت و حالات دیگری وجود دارد؟

پاسخ (فایل صوتی جهت دانلود در انتهای صفحه):

 خداوند قانون ها و سنّت های رنگارنگی دارد. در قرآن کریم می فرماید که «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ»؛ ظاهراً اول سوره ی عنکبوت است که آیا مردم فکر کرده اند همین قدر که بگویند مؤمنیم کافی است و آزمایش نمی شوند؟ یا در قرآن باز داریم که «الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا» یا «إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ». «فتنه» این جا به معنی آزمایش است. این قانون آزمایش الهی یک چیز جامعی است. این نکته ی اول.

 نکته ی دوم، بعضی از مردم اول دبستان هستند؛ بعضی ها راهنمایی اند؛ بعضی ها دبیرستان اند؛ بعضی کارشناسی اند؛ بعضی ارشدند؛ بعضی دکتری اند. آزمون های این ها مثل هم نیست. آزمونی که از حضرت ابراهیم (ع) به عمل آمد، اگر از مردم عادی مؤمن به عمل بیاید، به این راحتی کسی قبول نمی شود؛ که آدم خواب ببیند که باید پسرش را سر ببرد؛ بعد در سرزمین مِنا ببرد و برای ذبح آماده کند و همه ی این مقدمات را ایشان فراهم کردند. همان طور که به اندازه ی عقل مردم، با مردم حرف می زنند، آزمایش های الهی هم به اندازه ی ظرفیت های آن هاست. بسا افرادی که شما فکر می کنید در بلا نیستند، به مشکلات پنهانی مبتلا هستند. من دیده ام طرف خیلی در رفاه؛ ولی می گوید تفکرات شیطانی مرا رها نمی کند؛ بیچاره ام کرده است. همه که نباید داغ فرزند ببینند؛ همه که نباید فقیر شوند؛ همه که نباید طلاق در زندگی شان اتفاق بیفتد؛ همه که نباید ورشکست شوند.

 بعضی از بلاهای الهی هم به این شکل است که لذت مناجات را از افراد می گیرد. یک بزرگی است در مشهد زندگی می کند. می گفتند من منزل یک کسی رفتم؛ غذایی خوردم؛ خیلی تیره و تار شدم. بعد تعجب کردم که این ها خمس می دهند؛ نماز می خوانند؛ روزه می گیرند؛ انقلابی هم هستند. پس چرا من با خوردن این غذا تیره شدم؟ بعد فهمیدم که این ها خیلی شیفته ی دنیا هم هستند. از دنیا خوششان آمده... حالا نماز هم می خوانند؛ روزه هم می گیرند. فرد گاهی قابلیت ندارد که آزمون های سخت از او به عمل بیاید و یک بلایی به سر افراد می آید که نمی فهمند. همین ها که نماز می خواندند و روزه می گرفتند، لابد از مناجات لذت نمی بردند.

 یک جوانی، وقتی حضرت موسی (ع) به مناجات می رفت، گفت که موسی چرا من این همه گناه می کنم، بلایی به سرم نمی آید؟ حضرت موسی (ع) فرمود که خدا بلایی به سرت آورده که متوجه نیستی و آن این است که لذت مناجاتش را از تو گرفته است. بلا این است...

 یک فردی در یک بیمارستان سوانح وسوختگی، نود درصد سوختگی داشت که این ها معمولاً مشرف به مرگ هستند. منتها چون تمام عصب هایش سوخته بود، دردی حس نمی کرد؛ لذا به اطرافیان می گفت که من فقط بدنم کمی سیاه شده؛ چرا مرا مرخص نمی کنند؟ درحالی که کبدش داشت از کار می افتاد، کلیه هایش معضل پیداکرده بود؛ جهاز هاضمه اش مشکل پیدا کرده بود؛ منتها چون سلسه ی اعصابش سوخته بود، درد را حس نمی کرد. بعضی از بلاها این طوری است.

 بعضی از افراد، فعلاً مجال دارند، بعد بلا برایشان پدید می آید. ما افرادی را داریم که خیلی در رفاه بودند و مؤمن بودند؛ آخرهای عمر به یک بلای سنگینی مبتلا شدند. گاهی این است.

 یک کسی به بنده می گفت که چرا شما به طور شمول دار و پرشمول می گویید که همه مبتلا می شوند؟ عرض کردم که «ابتلا» به معنی آزمون است. همین که در یک آزمون الهی آدم رد شود، بدترین بلاست. فرد ممکن است در جلسه ی کنکور، کسی کتکش نزند؛ بی اعتنایی هم اصلاً به او نکنند؛ ولی می بینید که برگه را خراب کرده است. خوشحال هم می آید و مامان و بابا هم می آیند با ماشین و با احترام او را می برند. اما خراب کرده است.

 بلاها رنگارنگ است. بله؛ بعضی ها هم یک سری آزمون هایی داشته اند؛ سرافراز بیرون آمده اند؛ خداوند تا یک مدتی ممکن است آزمون های سخت از آن ها به عمل نیاورد. مثل مردم مصر که بعد از یک دوران آسایش، دوران شدتشان شروع شد. یا بعضی ها دوران سختی را گذراندند و دوران آسایش شروع می شود. «إنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً»؛ نه «إنَّ بَعدَ العُسرِ یُسراً»؛ مع العسر؛ یعنی در دورانی که سختی ها هجوم آورده، دارد مقدمات یُسر فراهم می شود.

 «در اطرافمان افرادی را می بینیم که علی الظاهر از آن ها امتحانات الهی گرفته نمی شود»؛ نه! این را قبول نداریم. گاهی بد گرفته می شود؛ گاهی گرفته شده است.

 «گویا در فضایی عاری از سختی و گرفتاری زندگی می کنند»؛ واقعاً بعضی ها ظرفیت ندارند. اگر آزمایش از آن ها به عمل بیاید، مردود می شوند. خدا به این ها رحم می کند. می گذارد تا یک دوره ای این ها قوی شوند و بعد از آن ها آزمون بگیرد. گاهی استادها دلشان برای دانشجو می سوزد و می گویند تو برای کوییز آماده نیستی. برو و دوهفته ی دیگر برای آزمایش بیا و آزمون بده.

 پروردگار خیلی ضابطه دارد. ظرفیت های افراد در آن لحاظ می شود؛ آمادگی هاشان؛ میزان ایمانشان؛ نوع بلاها... و الا انسان یک سری ارتقاها را نخواهدداشت. چون بعضی آزمون ها موجب ارتقا می شود؛ یعنی فرد بالا می رود. آقا بیا این آزمون را بده تا درجه ی فلان را به تو بدهیم.

 گاهی از بلاها هم خودساخته است؛ یعنی خود ما کوتاهی کرده ایم، بلا برایمان پیش آمده. بی تدبیری کرده ایم، این مصیبت پیش آمده. این را دیگر نمی شود بر عهده ی خدا انداخت. پس بلای خودساخته هم ما داریم.

 بلاهایی که آزمون است. اگر هم کسی دارد خوب راهش را طی می کند و جلو می رود، اگر خدا ببیند این تعلق به دنیا زیاد ندارد و جلو می رود، ممکن است که آزمون های ساده تری از او به عمل بیاورد.

و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

دسته بندی:
راهکارهای زندگی، عادات بد اخلاقی, شبهات